آیا شما هم عصبانی می شوید ؟
عصبانیت از احساسات طبیعی انسان است که همه ی ما آن را تجربه کرده ایم . با این همه افراد زیادی عصبانیت را حسی بد یا منفی تلقی می کنند که مانع از بیان احساسات به روشی طبیعی و مؤثر می گردد. مقاله حاضر به بررسی این حس و شیوه به کارگیری آن ، به طریق مؤثر در زندگی می پردازد.
عصبانیت چیست ؟
عصبانیت یک حس طبیعی است درست مانند شادی ، غم و اندوه . احساسات زمانی بروز می کنند که اتفاقی برای فرد رخ دهد . عصبانیت وقتی بروز می کند که فرد احساس کند مثلاً با او به درستی رفتار نشده است . با بروز این حس ، بدن مقدار زیادی از ترکیبات شیمیایی را که موجب تغییر نحوه ی کارکرد بدن می گردند آزاد می نماید . این تغییرات عبارت اند از :
تلمبه زدن سریعتر قلب
نفس نفس زدن
بالا رفتن دمای بدن
لرزیدن
این تغییرات ، بدن را آماده ی درگیری یا فرار از موقعیت به وجود آمده می کنند و قدرت و هوشیاری را آنقدر بالا می برند که می توان با گریختن یا ایستادن برای درگیری ، به جهت دفاع از حق و امنیت فردی از خود محافظت کرد . کاری که مردم در گذشته انجام می دادند . در حال حاضر وقتی کاری درست انجام نگیرد هنوز همان تغییرات فیزیکی وجود دارند اما در بیشتر اوقات این وضعیت طوری نیست که بتوان درگیری فیزیکی پیدا کرد یا گریخت . بنابراین تغییرات فوق همچنان وجود خواهند داشت و برای خلاص شدن از آنها راه آسانی وجود ندارد .
عصبانیت رابطه نزدیکی با سایر احساسات از جمله ترس ، ناراحتی ، یأس و ناامیدی دارد اما گاهی ، تنها احساسی است که فرد برای نشان دادن هیجانات خود انتخاب می کند .
گاهی اوقات حتی نمی توان آن را از سایر احساسات تمیز داد . برای مثال یک یخ شناور را تصور کنید . روی آب بخش کوچکی از یخ وجود دارد که می توان آن را حس عصبانیت تلقی کرد . نصف بیشتر یخ در زیر آب قرار دارد که حاکی از سایر احساسات مرتبط با عصبانیت مانند ترس ، نارحتی ، شرمندگی و غم می باشد .
زمانی که عصبانی شدید ، مکث کنید و از خود این سؤالات را بپرسید : واقعاً چرا عصبانی هستم؟ آیا به خاطر ترسیدن از چیزی است ؟ آیا احساس می کنم برخورد نامناسبی با من صورت گرفته است ؟ آیا مسئله ای احساساتم را جریحه دار کرده است ؟ آیا احساس می کنم به من و خواسته هایم بی احترامی شده است ؟ آیا این عصبانیت ، من را به یاد تجربه ناراحت کننده ای می اندازد ؟ آیا از عصبانی شدن هراس دارم ؟
ادامه مطلب...
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » محسن ( پنج شنبه 89/5/21 :: ساعت 9:24 عصر )
هفت راه کاشتن بذرآرامش و سعادت درذهن
قانون1: بیائید ذهنمان را سرشار از فکر آرامش، شجاعت، سلامتی و امید کنیم زیرا زندگی ما همان چیزی است که ذهنمان می سازد.
قانون 2: بیائید حتی با دشمنان حتیٌ الامکان درگیر نشویم ، زیرا این کار بیشتر از آن که آنها را آزرده خاطر کند، از ما نیرو می گیرد.بیائید حتی یک دقیقه را هم صرف فکر درباره کسانی که دوست نداریم نکنیم.
قانون 3: الف- به جای نگرانی درباره ناسپاسی، انتظار ناسپاسی داشته باشیم. یادمان باشد که حضرت مسیح فقط در یک روز ده آدم جذامی را شفا داد وفقط یک نفر از او تشکر کرد.
ب- یادمان باشد که تنها راه دست یافتن به خوشحالی وسعادت، انتظار تشکر از دیگران نیست، بلکه بخشش را باید به خاطر شادی بخشش دوست داشت.
د- یادمان باشد که سپاسگزاری را باید همچون بذری کاشت بنابراین اگردوست داریم، فرزندانمان آدمهای شکرگزاری بار بیایند، باید این صفت را به آنها بیاموزیم.
قانون4: همیشه چیزهایی را که باید شکرشان را به جا بیاورید بشمارید، نه مشکلاتتان را.
قانون 5: از دیگران تقلید کورکورانه نکنیم. خودمان را بشناسیم وخودمان باشیم زیرا حسادت یعنی جهل و تقلید یعنی خودکشی.
قانون 6: وقتی تقدیر به دستمان یک لیمو ترش میدهد، از آن شربت درست کنیم.
قانون 7: با اندکی شاد کردن دیگران، اندوه خود را از یاد ببریم. وقتی به دیگران نیکی می کنید به خود نیکی کرده اید.
دیل کارنگی
آرامش ذهنی
هر که هستید و هر کجا زندگی می کنید، آرامش را به زندگی خویش دعوت کنید و آن را در ذهن خود جایگزین سازید.
اگر کلام و رفتار شما قرین آرامش باشد، بدون شک این ویژگی به دنیای اطراف شما نیزسرایت خواهد کرد. به خاطر داشته باشید برای رسیدن به این وضعیت، لازم است برخی قابلیت های و یژه را در خود پرورش دهید و شرایط خاصی را در زندگی خویش ایجاد نمایید. رعایت نکات زیر مقدماتی است که به شما کمک می کند در این مسیر گام بردارید:
1) یاد بگیرید که گاه مسائل را رها سازید.
بدین معنا که به هر مسئله ای دائما گره نخورید. وقتی همیشه و همه جا در فکر مسائل خود هستید و به مرور آنها می پردازید، در واقع همیشه بار اضافه ای را با خود حمل می کنید که این خود سبب ایجاد اضطراب و استرس درشما می گردد. بیاموزید که با یک ذهن رها و آزاد زندگی کنید. این امر به شما کمک می کند که با هر محرک کوچک و یا مانع جزئی آشفته نشوید.
2) به خود و خدای خود ایمان داشته باشید.
اگر به خود و خدای خود ایمان داشته باشید، به راحتی از عهده مشکلات زندگی برخواهید آمد و ثابت قدم و مطمئن در راه رسیدن به اهداف خود گام خواهید برداشت.
3) مثبت اندیش باشید.
اگر دیدگاه مثبت اندیشی نداشته باشید، همه چیز می تواند بی فایده و بی ثمر باشد. داشتن نگرش مثبت و امید، بهترین سلاح در مقابل ترس و اضطراب است.
4) نسبت به انتظارات و برنامه ریزی های خود واقع بین و منطقی باشید.
توانایی های خود را در موقعیت های خاص بشناسید و نسبت به عدم توانایی ها و ضعف های خود واقع بین باشید. هرچقدر نگرش شما نسبت به مسائل زندگی منطقی تر باشد، به آرامش بیشتری دست خواهید یافت.
ادامه مطلب...
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » محسن ( پنج شنبه 89/5/21 :: ساعت 9:24 عصر )
عوارض عصبانیت و روشهای کنترل آن
مشکلات جسمانی
وقتی عصبانیت طولانی می شود . تغییرات شیمیایی در بدن همچنان ادامه می یابد و موجب خستگی جسم می گردد و می تواند مشکلات متعددی برای سلامتی فرد به وجود آورد .
مشکلات کوتاه مدت عبارت اند از :
- سر درد
- دل درد
- بی خوابی ( مشکل به خواب رفتن یا بیدار شدن در طی شب )
- افزایش اضطراب و احساس نگرانی و تشویش
- صدمه دیدن در اثر درگیری ، یا انجام عملی مانند مشت زدن به دیوار یا پنجره
مشکلات دراز مدت عبارت اند از :
- سکته مغزی
- حمله قلبی
ابتلا به افسردگی که حتی احتمال دارد منتهی به تلاش برای خودکشی شود.
استفاده از نوشیدنی و سیگار برای آرام شدن و خلاص شدن از کلیه مشکلات به وجود آمده .
برخی از این شرایط می تواند باعث مرگ فرد شود ، اما در هر حال هر یک از آنها توانایی شاد بودن و سالم بودن را تحت تأثیر قرار می دهند .
هر روز اتفاقاتی رخ می دهند که موجب عصبانیت ما می شوند، بنابراین از عصبی شدن نمی توان اجتناب کرد ، اما می توان راه هایی را برای بروز آن به شیوه های صحیح برگزید . به یاد داشته باشید که بدرفتاری با خود یا دیگری به هیچ وجه برخورد مناسبی نیست . مواردی مؤثر است که به حل مشکل کمک می کند یا برخورد صحیح با عصبانیت را ایجاد می نماید . روش مقابله یا عصبانیت تنها به انتخاب شما بستگی دارد و دیگران هرگز مقصر نیستند .
سه روش که ممکن است به برخورد مؤثر با عصبانیت کمک کند
1- عصبی شدن
قبول داشته باشید که این حس طبیعی است ؛ زیرا معتقدید که رفتار مناسبی با شما صورت نگرفته است یا به همین طریق تهدید شده اید .
2- بررسی علت واقعی عصبانیت
چه کسی ، چرا یا چه چیزی موجب عصبی شدن شما شده است . اولین باری که دچار این حس شده اید به خاطر آورید. آیا به خاطر ترس از چیزی بوده یا احساساتتان جریحه دار شده است ؟
آیا علت عصبانیت شما تا اندازه ای به خاطر مسئله ای بوده که مدتها قبل اتفاق افتاده است ؟ ( مثلاٌ در کودکی )
ادامه مطلب...
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » محسن ( پنج شنبه 89/5/21 :: ساعت 9:24 عصر )
روش های مقابله با اضطراب
امروزه اضطراب و دلواپسی برای میلیون ها انسان به صورت مشکلی غیر قابل حل و خسته کننده در آمده است ، ولی باید در نظر داشت که نگرانی ها همه مخرب نیستند و به کمک یک برنامه ریزی دقیق می توان آنها را از بین برد .
نگرانی مفرط یا به عبارت دیگر – دلشوره – یک بیماری روحی است که باعث می شود سلامتی جسمی به خطر بیفتد . نگرانی ها اغلب نتیجه تعبیر نادرست افراد از حقیقت است .
ما می توانیم روح حقیقت گرایی و واقع بینی را به طرق مختلف در خودمان تقویت کنیم . روان شناسان چنین معتقدند که : « هیچ وقت در خلوت خویش نباید به اضطراب و نگرانی فکر کرد! »
درباره نحوه مبارزه با اضطراب و نگرانی روشهای مختلفی ذکر کرده اند ، در اینجا شما را با برخی از این روش ها آشنا می سازیم :
ادامه مطلب...
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » محسن ( پنج شنبه 89/5/21 :: ساعت 9:24 عصر )
کاری بهتر است یا ترس از بی کاری؟
بررسی های جدید روی افرادی که دائما نگران از دست دادن شغل شان هستند نشان داده این افراد از نظر جسمی ضعیف تر و آسیب پذیرتر از سایرین هستند. جالب تر این که علایم افسردگی در این افراد بیشتر از کسانی که واقعا کارشان را از دست داده اند، وجود دارد. پژوهشگران دانشگاه میشیگان مطالعه ای بزرگ روی افرادی با ملیت های مختلف انجام داده اند. در این تحقیق بیش از 1700 فرد بالغ 25 سال به بالا از نظر سلامت جسمی و روانی و نیز در مورد احساس امنیت شغلی مورد سوال قرار گرفتند. در ابتدا این افراد به دو گروه تقسیم شدند. گروه اول سوالات را یک بار در سال 1986 و سپس در سال 1989 جواب دادند. گروه دوم سوالات را در سالهای 1995 تا 2005 جواب دادند. نتایج این تحقیق نشان داد در هر دو گروه کسانی که ترس از دست دادن شغل شان را دارند شدیدا در معرض ابتلا به افسردگی هستند. جالب آن که افرادی که شغل شان را کاملا از دست دادند و پس از مصاحبه در جایی دیگر و در شغلی دیگر شروع به کار کردند از نظر روانی سالم تر بودند.
حتی در یکی از این گروه ها کسانی که نسبت به وضعیت شغلی خود احساس ناامنی می کردند، نسبت به افراد سیگاری یا مبتلا به فشارخون بالا بیشتر در معرض ابتلا به بیماری های مختلف هستند. دکتر سارا بورگارد، استاد یک مرکز تحقیقاتی در آمریکا می گوید: "آثار سوء اشتغال ذهنی دائم با ترس از دست دادن کار به مراتب بیشتر از خود بی کاری است."
وی می گوید: "تحقیقات و مطالعات زیادی در مورد بی کاری صورت گرفته اما کمتر کسی به آثار مخرب نگرانی از بی کاری پرداخته است، حال آن که با توجه به شیوه ی اخراج ها و تغییر شکل و رویه در بیشتر صنایع و کم شدن طول عمر اشتغال، بیشتر مسایل و مشکلات به علت احساس نگرانی ناشی از نداشتن امنیت شغلی است." در این بررسی برای محاسبه میزان نگرانی افراد سوالی مطرح شد که اگر در این کار بمانی چه قدر ممکن است تا دو سال دیگر هم در همین شغل باشی؟ 18 درصد از افراد اعلام کردند که نسبت به وضعیت کاری خود احساس نا امنی می کنند. همچنین 5 درصد در اولین برآورد و 3 درصد در دومین برآورد احساس نگرانی و دلواپسی از دست دادن کارشان را اعلام کردند. طبق آمار کارگران آمریکایی به دلیل درآمد خوب، بیمه درمانی و حقوق بازنشستگی کافی از کار خود رضایت دارند بنابراین تعجبآور نیست که حتی فکر از دست دادن شغل، خسارت های جسمی و روانی زیادی به بار بیاورد. دکتر بورگارد معتقد است در شرایط افزایش نا امنی شغلی، باید تلاشی آگاهانه برای زندگی کردن با شیوههای سالم صورت داد. مثلا به درست غذا خوردن عادت پیدا کرد، ورزش کرد، با دکتر در تماس بود و کلا از هر تکنولوژی جدیدی در زمینه کاهش استرس استفاده کرد.
ادامه مطلب...
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » محسن ( پنج شنبه 89/5/21 :: ساعت 9:24 عصر )
ضعف اعصاب
neurasthenia
اصطلاح "ضعف اعصاب" اولین بار توسط "جورج میلربرد" روانپزشک و عصب شناس آمریکایی در سال 1860 مطرح شد.
طبق نظرات وی علت ضعف اعصاب فرسودگی عصبی است که ناشی از تخلیه ی سلول عصبی از ذخیره مواد غذایی اش است. این تخلیه بر اثر استرس هایی چون کار اضافی ایجاد می شود.
شکل بروز ضعف عصبی
این بیماری به دو صورت بروز می کند:
* در یک نوع، ویژگی اصلی، شکایت از خستگی فزاینده پس از تلاش ذهنی است که اغلب همراه با کاهش نسبی در عملکرد شغلی یا توانایی مقابله در وظایف روزانه است. خستگی پذیری روانی به طور مشخص، نوعی تهاجم ناخوشایند خاطرات، اشکال در تمرکز و ناکارایی تفکر تلقی می شود.
* در نوع دیگر این اختلال، بیمار روی احساس ضعف جسمی یا بدنی و فرسودگی ناشی از کمترین فعالیت، تاکید می کند که با دردها و ناراحتی عضلانی و ناتوانی در شل کردن آن ها همراه است.
ادامه مطلب...
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » محسن ( پنج شنبه 89/5/21 :: ساعت 9:24 عصر )